فرشته مرگ

ساخت وبلاگ
حماقتش به بی نهایت میل نمی کرد...

خود تعریف بی نهایت بود !

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

⁠⁣می خواهم از شرکت دخانیات براون و ویلیام سون، تولید کنندگان سیگار پال مال پ، بابت یک میلیارد دلار ادعای خسارت کنم!

دوازده سال بیشتر نداشتم که سیگار را شروع کردم، هیچ وقت هم غیر از پال مال بدون فیلتر سیگار دیگری را آتش به آتش دود نکرده ام. سال های سال است که این شرکت دخانیات درست روی همین پاکت قول داده است که مرا بکشد.

اما من حالا هشتاد و دو سالم است. واقعا که دستتان درد نکند، ای حقه بازهای پست.

مرد بی وطن-  کورت ونه گات

 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 79 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

روزی چند بار قتل حسم کار هر روز منه

این یه حس تازه نیست این کار هر روزه منه

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

امروز یه چیز خیلی مهم رو فهمیدم

اینکه خیلی وقته خودم رو فراموش کردم....

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

I lost you !

But I found me.

So I win :)

 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

بازگشت همه به سوی اوست. 

که در اینجا منظور از او بلاگفاست :) 

هیچ وقت اینجا برام خیلی خاص نبود ولی نمیدونم چرا هر چند وقت یه بار برمیگردم :)

دوباره برگشتم هرچند میدونم بازهم خواهم رفت ...

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

چند وقته که توی خودم تغییر حس می کنم. چیزی که یادم نمیاد قبلا حسش کرده باشم. 

میدونم نزدیک ۷-۸ ساله که خودم رو یادم رفته بود.

آدمی که آیندمه. آدمی که وقتی تنها میشم کنترلمو می گیره دستش . 

نه تنها ذهنمو بلکه بدنمو. این توانایی رو داره که ساعت ۳ نصف شب از خونه بکشتم بیرون. مثل دیشب که داشت نیم ساعت دور میدون تجریش می دویید تا آروم بشه :)

حالا اون داره تایپ می کنه. این سالا که کیبرد دست من بود فقط زندگینامم رو سیاه کردم . پس بذار بدمش به اون :)

 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 8:28

به چشماش زل زده بودم 

صدای تیک تیک عقربه ساعت گذشت زمان رو یادآوری میکرد

اما چشمام از چشماش جدا نمیشد

چشماش مثل آینه بود

اما نمیتونستم خودم رو توش ببینم 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 88 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 5:01

بارون شدت گرفته بود.

از ماشین پیاده شد. 

قطرات بارون صورتش رو خیس کردن.

پیاده شد و شروع به قدم زدن کرد. 

قدم هاش رو آروم و آروم تر میکرد. 

صدای بارون توی گوشش می پیچید.

خیس خیس شده بود.

اما چیزی جز بارون رو حس نمیکرد.

فقط قدم میزد و جلو میرفت....

بعد از ساعت ها راه رفتن بارون داشت بند می اومد.

خیالاتش داشتن محو می شدن.

آدمی که ساعت ها باهاش زیر بارون قدم زده بود داشت ترکش میکرد. 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 90 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 5:01

اینکه همه داریم به پایان خودمون نزدیک و نزدیک تر میشیم چه حسی بهتون میده ؟ 

فرشته مرگ...
ما را در سایت فرشته مرگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : blackandwhitebrain بازدید : 79 تاريخ : شنبه 10 فروردين 1398 ساعت: 5:01